رازهای موفقیت استیو جابز

رازهای موفقیت استیو جابز

رازهای موفقیت استیو جابز

رازهای موفقیت استیو جابز چیست؟«گای کاوازاکی» 52‌ساله که در بخش سرمایه‌گذاری در «سلیکون ولی» اشتغال دارد و در اولین سال‌های شکل‌گیری اپل در جهت موفقیت این شرکت کمک‌های شایانی کرده.

درپی درگذشت استیوجابز روی پروفایل خود در «گوگل پلاس» فهرستی از نکته ها رازآمیزی را نوشته که می‌گوید آن‌ها را در طول کار با جابز آموخته میباشد.

«کاوازاکی» که کار با استیو جابز را از 1983 شروع نمود به مدت چهار سال همکاری نزدیکی با رئیس اپل داشت. اکنون وی این فهرست را تدوین کرده میباشد تا هیچ یک از درس‌های جابز از بین نروند یا به دست فراموشی سپرده نشوند.

کارشناسان هیچ‌چیز نمی‌دانند: روزنامه‌نگاران، تحلیلگران، مشاوران، بانکداران و راهبران نمی‌دانند چه بکنند، بنابراین تنها به شما مشاوره می‌دهند.

آن‌ها به تو می‌گویند چه چیزی در محصول تو وجود دارد که پسندیده عمل نمی‌کند ولی قادر نیستند محصولی بهتر را بسازند. آن‌ها می‌توانند به تو بگویند چطور یک محصول را بفروشی ولی خود قادر به فروش آن نیستند.

تشکیل گروه کاری

آن‌ها می‌توانند به تو توضیح بدهند چطور گروه‌های کاری بزرگ تشکیل‌دهی ولی خودشان بدترین دفاتر را دارند. برای مثال، کارشناسان به ما می‌گویند 2نقص مهم «مکینتاش» در اواسط دهه 80 فقدان حمایت برای یک چاپگر چرخشی و نبود لوتوس3،2،1 بود؛ این تنها چیزی میباشد که کارشناسان می‌توانند به ما بگویند.

مشتریان نمی‌دانند چطور چیزی را که می‌خواهند به تو بگویند: نقطه تمرکز اپل، نیمکره راست مغز استیو بود که با نیمکره چپ حرف می‌زد.

اگر از مشتریان بپرسی چه چیزی می‌خواهند، آن‌ها به تو می‌گویند: «بهترین، سریع‌ترین و ارزان‌ترین». ولی این صدای یکنواخت تکراری بویی از یک تغییر انقلابی نبرده میباشد.

رازهای موفقیت استیو جابز

مشتریان تنها می‌توانند آرزوهای خود را در قالب کلماتی بیان کنند که هنوز درحال استفاده از آن‌ها هستند؛ در دوره‌ای که در آن مکینتاش تولید می‌شد، همه می‌گفتند می‌خواهند رایانه‌ای با برترین، سریع‌ترین و ارزان‌ترین سیستم عامل MS-DOS داشته باشند.

برترین چیز برای یک آغاز، تولید محصولی میباشد که تو می‌خواهی استفاده کنی؛ این چیزی است که استیو جابز و استیو وزنیاک انجام دادند.

 اهمیت جهش به جلو برای موفقیت

تغییرات بزرگ زمانی رخ می‌دهند که تو جهشی فراتر از قدم‌های یکنواخت برداری. برترین تولیدکنندگان چاپگرهای چرخشی در اول آغاز به تعریف ویژگی‌های جدیدی کردند که متفاوت بودند.

اپل یک جهش رو به جلو برداشت: چاپگرهای لیزری. به آن‌هایی فکر نمایید که یخ جمع می‌کردند. به شرکت‌هایی فکر نمایید که یخ را تولید می‌کردند و به آن‌هایی فکر نمایید که یخچال‌ها را می‌سازند. آیا هنوز هم امروز کسی هست که در طول زمستان یخ جمع کند؟

بیشترین، بزرگ‌ترین میباشد و بیشترین چالش، کیفیت کار را بهتر می‌کند

من همیشه با این ترس کار می‌کردم که استیو بتواند به من بگوید من عالی نیستم یا کارم هیچ ارزشی ندارد. این ترس، چالش بزرگ من بود ولی رقابت با IBM و مایکروسافت یک چالش عظیم بود.

تغییر دادن دنیا یک چالش بزرگ بود. من و کارمندان اپل (قبل و بعد از من) کار خود را به برترین شکل انجام داده‌ایم چون میبایست برای انجام این چالش‌های بزرگ حداکثر توان خود را صرف می‌کردیم.

 روی طراحی حساب کن

استیو با درخواست‌های عجیب خود درمورد طراحی، افراد مختلفی را دیوانه می‌کرد: بعضی از قاب‌های سیاه به اندازه کافی سیاه نبودند.

انسان‌های فناپذیر عادی فکر می‌کنند، رنگ سیاه سیاه میباشد و خاکستری خاکستری ولی استیو یک کمالگرا بود و حق داشت؛ بعضی افراد طراحی را در دل دارند، درحالی‌که بسیاری دیگر تنها به آن توجه می‌کنند.

 زمانی‌که از گرافیک‌های بزرگ و حروف درشت استفاده می‌کنی نمی‌توانی اشتباه کنی

نگاهی به اسلایدهای استیو فونت حروف در سایز 70، از نوعی است که یک نمایشگر یا گرافیک بزرگ دارند. حال به رونمایی‌هایی فکر نمایید که دیگرانی که در بخش فن‌آوری مشغول بکار هستند، انجام می‌دهند.

آن‌ها از فونت با سایز هشت استفاده می‌کنند و عنصرهای گرافیکی در رونمایی‌های آن‌ها وجود ندارد. بسیاری از مردم می‌گویند استیو بزرگ‌ترین معرفی‌کننده برای محصول های نو بود… ولی هیچ شده از خود بپرسید چرا افراد زیاد کمی ‌هستند که از سبک وی تقلید می‌کنند؟

تغییر ایده نشانه‌ای از هوش و موفقیت است

زمانیکه اپل نخستین «آی فن» را عرضه نمود، هیچ برنامه جانبی برای آن وجود نداشت. برنامه‌های جانبی (app) را استیو به وجود آورد. آن‌ها ایده بدی بودند چون هرگز نمی‌دانستی با تلفن تو چه کار می‌توانند بکنند.

در اول تعریف برنامه‌های جانبی وب در داخل مرورگر «سافاری» تنها امکانی بود که می‌توانست تصور شود. تا این‌که 6ماه بعد، استیو تصمیم گرفت برنامه‌های جانبی را به عنوان ابزارهای مناسبی بکار برد.

اپل در مدت وقت کوتاهی راه‌های بسیاری را پیمود تا به شعار معروف خود برسد: «برای هر چیزی یک برنامه جانبی وجود دارد».

رازهای موفقیت استیو جابز

Image processed by CodeCarvings Piczard ### FREE Community Edition ### on 2016-01-10 08:35:14Z | http://piczard.com | http://codecarvings.com

 ارزش با هزینه فرق دارد

بیچاره هستید اگر فکر نمایید همه‌چیز به هزینه وابسته میباشد و باز هم بیچاره‌تر هستید اگر فکر نمایید تنها می‌توان روی هزینه با دیگران رقابت نمود.

هزینه پایان آن چیزی نیست که شما میبایست روی آن حساب کنید: آن‌چه میبایست روی آن حساب نمود، حداقل به اعتقاد تعداد کمی ‌از مردم، ارزش میباشد.

ارزش میباشد که میبایست در آماده‌سازی محصول خود به آن فکر نمایید تا بتوانید لذت استفاده از برترین دستگاه موجود را به مشتری دهید. میتوانیم بگوییم هیچ‌کس محصول های اپل را به خاطر هزینه پایین آن‌ها نمی‌خرد.

 نمایش‌های مدیر اجرایی

استیو جابز قادر بود 2 بار در سال و در دوره رونمایی‌هایش به میلیون‌ها شخص نشان دهد iPadها، iPodها، iPhoneها و Macها چطور کار می‌کنند.

چرا بسیاری از مدیران اجرایی (CEO)، معاونان یا سایر مدیران ارشد خود را روی صحنه مراسم رونمایی صدا می‌زنند؟

شاید برای این‌که نشان بدهند در پس یک محصول، مجموعه‌ای پرقدرت قرار گرفته میباشد یا شاید به این دلیل که مدیر اجرایی عمق کاری را که شرکتش انجام می‌دهد نمی‌داند یا نمی‌فهمد، ‌بنابراین نمی‌تواند آن را به خوبی توضیح دهد.

شغل مستقیم مدیر اجرایی

شاید همیشه محصول مطلوب نبود ولی همیشه به حدی چشمگیر بود که بتواند در پایان دنیا گسترده شود. در این مورد، استیو همیشه یک هدف داشت: «سلطه روی بازارهای موجود و درست کردن بازارهای نو در سطح جهانی».

بازاریابی

به مربعی فکر نمایید که به چهار مربع کوچک‌تر تقسیم شده میباشد. محور عمودی نشان می‌دهد محصول شما چقدر با محصول رقیب تفاوت دارد.

محور افقی ارزش محصول شما را نشان می‌دهد. در سمت راست پایین: ارزش است ولی تک نیست و به یک هزینه رقابتی نیاز دارد. در سمت چپ بالا: تک میباشد ولی ارزش نیست، بنابراین شما در بازاری که وجود ندارد نخستین هستید.

در سمت چپ پایین: تک نیست و ارزش نیست، بنابراین شما یک ابله هستید. در سمت راست بالا: تک است و ارزش است و این‌جاست که شما می‌توانید هم پول به دست آورید و هم تاریخ را بسازید.

برای مثال، iPod تک بود و ارزش داشت چراکه تنها روش برای بارگذاری موسیقی قانونی بود و ارزان بنابراین به‌ آسانی از سوی بزرگ‌ترین تهیه‌کنندگان موسیقی حمایت شد.

برای این‌که بعضی چیزها را ببینی نیاز است که آن‌ها را باور کنی

زمانی‌که در تلاشی تا جهشی به جلو برداری، به دنبال راهی برای فرار از دست کارشناسان می‌گردی، در جست‌وجوی چالش‌های بزرگ هستی، وسواس طراحی داری و پایان توجه خود را روی ارزش واحد پروژه معطوف می‌کنی، میبایست مردم را متقاعد کنی تا کاری را که مشغول انجام آن هستی باور کنند.

مردم برای دیدن مکینتاش آن را باور کردند و به همین دلیل به واقعیت بدل شد. این اتفاق در مورد iPod، iPhone و iPad هم رخ داد. نقطه شروع برای تغییر دنیا تغییر ایده‌هاست؛ این بزرگ‌ترین درسی بود که از استیو آموختم.

سرویس دات کام آماده خدمات رسانی در زمینه های نیازمندی های رایگان، درج آگهی رایگان، آگهی رایگان اینترنتی و … به شما همراهان گرامی می باشد. با درج آگهی در سایت سرویس دات کام آگهی خود را به مشاهده هزاران کاربر قرار دهید.

——————————————————–

مطالب مرتبط: